English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2840 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
instruction time U زمان دستورالعمل
Other Matches
no op instruction U دستورالعمل بی اثر
instruction U دستور عمل
instruction U راهنمایی
instruction U اموزش
I/O instruction U دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
instruction U دستورالعمل
instruction U دستوره
instruction U کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instruction U درس
instruction U مقرر
instruction U دستور
instruction U تعلیم
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
instruction U دستور کار
instruction U راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instruction U راهنمایی کردن
jump instruction U موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
jump instruction U موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
transfer instruction U دستور العمل انتقال
instruction word U کلمه دستورالعمل
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
instruction register U ثبات دستورالعمل
instruction set U مجموعه دستورالعمل
instruction repertoire U موجودی دستورالعمل
branch instruction U دستورالعمل انشعاب
jump instruction U دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
four address instruction U معمولا: محل دو عملوند
logical instruction U دستورالعمل منطقی
logic instruction U دستورالعمل منطقی
repetition instruction U دستورالعمل تکرار
letter of instruction U دستورالعمل انجام کار
laying instruction U دستور نصب
jump instruction U هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
jump instruction U دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
instruction pipeline U کانال اطلاعات
instruction material U مواد درسی
entry instruction U دستورالعمل دخول
arithmetic instruction U دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
arithmetic instruction U دستورالعمل حسابی
forwarding instruction U دستورات حمل
four address instruction U دستوری که حاوی محل چهار ثبات و محل دستورالعمل بعدی است
four address instruction U دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
four address instruction U نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
actual instruction U دستور العمل واقعی
dummy instruction U دستورالعمل ساختگی
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
conditional instruction U دستورالعمل شرطی
computer instruction U دستورالعمل کامپیوتر
current instruction U دستورالعمل جاری
instruction mix U اختلاط دستورالعمل
decision instruction U دستورالعمل تصمیمی
decision instruction U دستورالعمل تصمیم
call instruction U دستورالعمل فراخوانی
halt instruction U دستورالعمل توقف
looping instruction U دستورالعمل حلقه زنی
instruction cycle U سیکل یاچرخش دستورالعمل
instruction drawings U نقشههای تفضیلی اجرائی
instruction film U فیلم اموزشی
instruction film U فیلم درسی
instruction for assembly U مقررات نصب
instruction foramt U قالب دستورالعمل
instruction length U طول دستورالعمل
instruction lookahead U پیش بینی دستورالعمل
instruction cycle U چرخه دستورالعمل
instruction counter U شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
stop instruction U دستورالعمل توقف
waste instruction U دستوری که عملی انجام نمیدهد.
unmodified instruction U دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
two address instruction U قالب دستور که حاوی محل دو عملوند است و نتیجه در محل یکی از عملوندها ذخیره می شوند
two address instruction U دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است
individualized instruction U اموزش انفرادی
instruction code U رمز دستورالعمل
instruction code U کددستورالعمل
computerized instruction U اموزش کامپیوتری
shift instruction U دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
mounting instruction U مقررات نصب
privileged instruction U دستورالعمل ممتاز
presumptive instruction U دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
pop instruction U دستورالعمل بازیابی از پشته
pause instruction U دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
operating instruction U دستور کار
operating instruction U مقررات کار
one address instruction U دستورالعمل یک ادرسه
null instruction U دستورالعمل پوچ
non operable instruction U دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
repetition instruction U دستوالعمل تکرار
program of instruction U برنامه اموزش
program of instruction U برنامه تدریس
three address instruction U دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است
restart instruction U دستور المل بازاغازی
remedial instruction U اموزش ترمیمی
religious instruction U اموزش دینی
quasi instruction U شبه دستورالعمل
push instruction U دستورالعمل نشاندن
pull instruction U دستورالعمل بازیابی
pseudo instruction U شبه دستورالعمل
programmed instruction U دستورالعمل برنامه ریزی شده
programmed instruction U اموزش برنامهای
no operation instruction U دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
no operation instruction U OPERATION NO
n address instruction U دستور العمل با N نشانی
n plus one address instruction U دستوری که از
n plus one address instruction U آدرس تشکیل شده و آدرس حاوی آدرس دستور بعدی است
machine instruction U دستورالعمل ماشین
micro instruction U ریز دستورالعمل
macro instruction U درشت دستور
mounting instruction U دستور نصب
macro instruction U درشت دستورالعمل
next instruction register U ثباتی در CPU که حاوی محل ای است که دستور بعدی باید ذخیره شود
input/output instruction U دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
variable instruction length U دستورالعمل با طول متغیر
instruction control unit U واحد کنترل دستورالعمل
multiple address instruction U دستورالعمل چند ادرسه
assembly language instruction U دستورالعمل زبان اسمبلی
signal operation instruction U دستور کار مخابرات
computer managed instruction U اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
computer instruction set U مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
computer assisted instruction U اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
computer aided instruction U learning computeraugmented
conditional jump instruction U دستورالعمل پرش شرطی
machine instruction set U مجموعه دستورالعمل ماشین
reduced instruction set computer U طرح CPU که مجموعه دستورات
writable instruction set computer U طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
complex instruction set computer U کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
reduced instruction set computer U کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای کاسته شده
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
I'll let you know when the time comes ( in due time ) . U وقتش که شد خبر میکنم
Once upon a time . U یکی بود یکی نبود ( د رآغاز داستان )
time and again U چندین بار
once upon a time U یکی بودیکی نبود
about time <idiom> U زودتراز اینها
there is a time for everything U دارد
there is a time for everything U هرکاری وقتی
all the time <idiom> U به طور مکرر
do time <idiom> U مدتی درزندان بودن
specified time U وقت معین
One by one . One at a time . U یک یک ( یکی یکی )
one at a time U یکی یکی
down time U زمان تلفن شده
Our time is up . U وقت تمام است
time and again U بکرات
down time U مرگ
down time U مدت از کار افتادگی
down time U زمان تلف
down time U زمان توقف
down time U زمان بیکاری
down time U وقفه
she is near her time U وقت زاییدنش نزدیک است
for the time being <idiom> U برای مدتی
from time to time <idiom> U گاهگاهی
some time or other U یک روزی
once upon a time U روزی
on time U مدت دار
old time U قدیمی
take off (time) <idiom> U سرکار حاضر نشدن
some time or other U یک وقتی
some time U مدتی
off time U مرخصی
off time U وقت ازاد
it is time i was going U وقت رفتن من رسیده است
in time <idiom> U قبل از ساعت مقرر
in no time <idiom> U سریعا ،بزودی
have a time <idiom> U به مشکل بر خوردن
have a time <idiom> U زمان خوبی داشتن
keep time <idiom> U زمان صحیح رانشان دادن
keep time <idiom> U نگهداری میزان و وزن
on time <idiom> U سرساعت
once upon a time U روزگاری
take one's time <idiom> U انجام کاری بدون عجله
time after time <idiom> U مکررا
time out <idiom> U پایان وقت
while away the time <idiom> U زمان خوشی را گذراندن
some time U یک وقتی
just in time U روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
just in time U درست بموقع
in the mean time U ضمنا
many a time U بارها
what is the time? U چه ساعتی است
what is the time? U وقت چیست
in the time to come U در
all-time U همیشگی
all-time U بیسابقه
many a time U چندین بار
all-time U بالا یا پایینترین حد
to d. a way one's time U وقت خودرا به خواب و خیال گذراندن
mean time U زمان متوسط
up time U زمان بین وقتی که وسیله کار میکند و خطا ندارد.
out of time U بیگاه
i time U time Instruction
to know the time of d U اگاه بودن
what time is it? U چه ساعتی است
to know the time of d U هوشیاربودن
to keep time U موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
in no time U خیلی زود
mean time U ساعت متوسط
two time U دو حرکت ساده
one-time U پیشین
one-time U قبلی
one-time U سابق
four-four time U چهارهچهارم
Recent search history Forum search
2off-season
2off-season
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1time is prceious it has great
2برنامه استخر
1امیدوارم جوش باشی
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1Waste of time & money if you can't man
1مدت زیادی است از شما بی خبرم
1for some time i did not have to speak much.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com